انقلاب سفيد و غارت اراضي گلستان (3)


 

نويسنده:غلامرضا خارکوهي(1)




 

-غارت اراضي استان گلستان توسط درباريان
 

نه تنها اساس اصلاحات ارضي مورد اعتراض روحانيت مبارز، دانشگاهيان و مردم انقلابي بود بلکه اجراي نامناسب آن نيز اين نارضايتي ها را در ميان مردم مضاعف مي کرد، چرا که هر کس پول، قدرت و نفوذي در ميان مقامات درباري و بلند پايه داشت مي توانست اراضي وسيع خود را از شمول قانوني اصلاحات ارضي مستثني کند و يا زمين هاي جديدي را از مردم غصب نمايد و به اين ترتيب، با نيرنگ و نفوذ و قدرت به خواسته هاي خود مي رسيد. در اين ميان بزرگ ترين مالک اراضي مرغوب استان گلستان محمدرضا شاه و خاندان سلطنتي اش بودند. آنان قانون را به گونه اي اصلاح کردند که شامل املاک به جا مانده از رضا شاه نمي شد. تيمسار مزين نماينده مخصوص او در اين منطقه، در واقع مسئول حفاظت از املاک شاه بود وگرنه شاه نه با مردم رابطه اي داشت و نه اهميتي به آنها مي داد که نماينده اي در ميانشان داشته باشد. در اصل مزين حافظ منافع شخصي و بنگاه دار املاک شاه در اين خطه محسوب مي شد. به همين دليل پس از اصلاحات اراضي، زمين ها و املاک مرغوب ملي و خصوصي را تصاحب مي کرد و به نام محمدرضا شاه به نورچشمي هاي حکومت مي فروخت.

الف)نورچشمي هاي درجه يک
 

البته تصرف املاک و زمين خواري تنها محدود به شخص شاه نمي شد، بلکه اشرف پهلوي (خواهر دوقلوي محمد رضا شاه)زمين هاي قطعه محمود گرگان، شمس(خواهر بزرگ تر شاه)اراضي گل چشمه را ميان، غلامرضا پهلوي(برادران کوچک تر شاه)اراضي کلاله و عبدالرضا پهلوي هم چند هزار هکتار ديگر از اراضي مرغوب منطقه گنبد کاووس را تصاحب کردند که در اينجا اجمالا به بررسي سير تصاحب هفت هزار هکتار از زمين هاي زراعي مردم محروم استان گلستان، توسط عبدالرضا پهلوي-برادر کوچک تر شاه-آن هم پس از آخرين مرحله اصلاحات ارضي، مي پردازيم:
درسال 1353 عبدالرضا پهلوي درخواست مي کند تا 4 هزار هکتار از بهترين اراضي استان گلستان را با کمترين قيمت(هکتاري سيصد تومان)در اختيار او بگذارند. اما 5 هکتار زمين به او تحويل مي دهند که تيمسار مزين حداکثر تلاش خود را در اين باره به عمل مي آورد:
تاريخ:53/9/18 [شماره:]295/1135
تيمسار مزين نماينده مخصوص شاهنشاه آريا مهر در گرگان و گنبد و بجنورد
عطف به شماره9728 - 1353/8/23 اشعار مي دارد:
بهاي مساحت 5 هزار هکتار زمين بخش 10 گنبد کاووس به قرار هکتاري 3 هزار ريال، کلا از والاحضرت شاهپور عبدالرضا پهلوي دريافت شد. خواهشمند است دستور فرماييد زمين مورد بحث را با نظر آقاي مهندس مليحي تحويل و سند قطعي آن را به نام والاحضرت معظم تنظيم نمايند.
سرپرست اداره حسابداري اختصاصي-بهبهانيان
از سوي ديگر سرلشگر مزين در نامه اي(به تاريخ 53/10/22)خطاب به مسئولان جيره خواري که مشغول مهيا کردن زمين براي عبدالرضا بودند، دستور مي دهد:بهترين اراضي به والاحضرت داده شود، زيرا علتي ندارد که زمين نامرغوب را به او اختصاص دهند!:
هرچه زودتر به نمايندگان والاحضرت[شاهپور عبدالرضا پهلوي]اطلاع دهيد براي بازديد زمين و امضاي سند مراجعه نمايند. در ضمن به نمايندگان مذکور بايستي اطلاع داده شود که تحت نظر مستقيم خود من و کميسيون متشکله بهترين اراضي بدون زارع انتخاب شده و اراضي بخش 10 که اکثرا در تصرف زارعين يا مرتع منابع طبيعي مي باشد، نمي توان به ميل اشخاص واگذار کرد و آنچه محقق است کوشش شده و مي شود که بهترين زمين به تصرف والاحضرت داده شود. زيرا علتي ندارد که زمين غير مرغوب را به والاحضرت اختصاص دهند و زمين مرغوب را به سايرين. بنابراين نمايندگان والاحضرت بايستي توجه کامل به اين نکته اساسي داشته باشند.
باز در سند تکان دهنده ديگري که مربوط به ارديبهشت سال 1354 است ملاحظه مي کنيم که عبدالرضا پهلوي تمايل داشت اراضي مجاور زمين هاي خود را هم به او واگذار نمايند. طبق
آخرين نقشه برداري که در مورد اراضي مورد نظر عبدالرضا پهلوي انجام شد معلوم گرديد، زمين هاي ياد شده در حدود 6912/300 هکتار(يعني قريب به 7 هزار هکتار)مي باشد و پس از نشان دادن نقشه به وي، مقرر مي شود که سند توسط مهندس مليحي و فرد ديگري به نام روحي امضا شود. بعدا عبدالرضا پهلوي دستور مي دهد تا سند قبلي که 5 هزار هکتار بوده ملغي شود، ولي پرداخت قيمت به ازاي همان 5 هزار هکتار صورت گيرد. يعني حدود 3 هزار هکتار بيش از زمين مورد تقاضايش طلب مي کند! و آن هم رايگان. گرچه اگر تمام بهاي آن را هم مي پرداخت باز به جيب خودش و ساير پهلوي ها (حسابدار اختصاصي)باز مي گشت، چون اين پول ها به حساب دولت يا مردم نمي رفت. به اين ترتيب، عبدالرضا پهلوي قريب به 7 هزار هکتار از اراضي مردم محروم استان گلستان را پس از اصلاحات ارضي، تقريبا رايگان تصاحب مي کند.
البته در پاييز سال 1354 عده اي از اهالي ترکمن صحرا که شاهد چپاول اراضي زراعي خود توسط برادر شاه بودند، در اعتراض به اين ظلم و تجاوز آشکار، اقدام به ممانعت از اجراي عمليات شخم تراکتورهاي عبدالرضا پهلوي نمودند. هنگامي که اين موضوع به اطلاع مزين رسيد، سخت آشفته شد و دستور کتبي براي فرمانده گروهان «داشلي برون»فرستاد و گفت ضرورت دارد که فورا مأمورانش را به محل اعزام کند تا مزاحمت هاي بي رويه مردم جلوگيري نمايند و عامل آن را نيز دستگير کنند و نزد او ببرند. به اين ترتيب، روستاييان بيچاره بي رحمانه سرکوب شدند:
گنبد-فرماندهي گروهان ژاندارمري داشلي برون
رونوشت فرماندهي گروهان ژاندارمري گنبد
طبق گزارش آقاي روحي سرپرست مزرعه کاهدشت(متعلق به والاحضرت شاهپور عبدالرضا پهلوي)موقعي که تراکتورهاي والاحضرت مشغول شخم زدن اراضي بوده، عده اي از ترکمانان وارد مزرعه شده و با تهديد مانع شخم زمين هاي شدند. علي هذا ضرورت دارد فورا مأمورين را اعزام داريد که از اقدامات بي رويه مزاحمين جلوگيري و مشاراليه را نزد اينجانب اعزام داريد و متوجه باشيد که در آينده به هيچ وجه مزاحمت مأمورين والاحضرت را در مزرعه نامبرده فراهم نکنند که ايجاد مسئوليت خواهد نمود.
سرلشکر مزين(2)

ب)نورچشمي هاي درجه دوم
 

علاوه بر افراد درجه يک دربار، عده اي از افسران، تيمسارها و مقامات مختلف سياسي و امنيتي رژيم نيز چشم طمع به اراضي اين منطقه داشتند که آنها را نورچشمي هاي درجه دوم مي گويند. افرادي نظير تيمسار حسين فردوست، تيمسار اويسي، سپهبد هاشمي نژاد، سپهبد علوي، سپهبد تيمور بختيار، تيمسار مجد، اردشير زاهدي، مهندس منصور روحاني، جمشيد و فريدون خيبر(پدر و پسر)، مهندس طباطبايي و آتاباي و... همان کاري را کردند که اعضاي خاندان سلطنت در حق اين ملت نمودند.
اي کاش حاتم بخشي رژيم در انقلاب سفيد و اجراي اصلاحات ارضي در همين جا ختم مي شد. آنها حتي به صغير و کبير وابسته به دربار زمين دادند و اراضي را که متعلق به کشاورزان استان گلستان بود مثل نقل و نبات بين خود تقسيم نمودند. علاوه بر شخص شاه و برادران و خواهرانش، از آشپز دربار گرفته تا رئيس دفتر و نوکراز اين اراضي بهره مند شدند. از جمله آنها:سپهبد حسين فردوست، قائم مقام ساواک و رئيس دفتر ويژه اطلاعات شاه بود که
طي سه نوبت در سال هاي 1341 و1342 و 1351 جمعا 250 هکتار زمين در اين منطقه دريافت نمود. اين در حالي بود که کشاورزان بومي منطقه به شدت تحت فشارهاي اقتصادي بودند. به همين دليل محصول خود را پيش فروش (سلف فروشي)مي کردند، چون زمين هاي اندکي که از طريق اصلاحات ارضي نصيبشان شده بود به هيچ وجه کفاف معيشت ساده آنها را نمي داد. چنان که در 1342/12/24 عده اي از زارعان روستاي «ازدار تپه»با ارسال نامه اي خطاب به سرلشگر مزين ضمن يادآوري نکات فوق نوشتند:
چون مقدار زمين هايي که در اصلاحات ارض به ما واگذار کردند تکاپوي زندگي ما را نمي کند و چون مقدار 50 هکتار از اراضي ما را به تيمسار فردوست واگذار کردند، اگر موافقت کنيد ما حاضر هستيم زميني را که در اختيار تيمسار نامبرده مي باشد به نرخ عادلانه اي خريدار نماييم.
از جمله کساني که در اين منطقه زمين به آنها واگذار شده است، رؤساي دفاتر والاحضرت ها بودند. يکي از آنها فردي به نام جمشيد خبير، رئيس دفتر عبدالرضا پهلوي بود که طي نامه اي به دنبال مذاکره حضوري با سرلشگر مزين از وي درخواست زمين کرد که در سال 1346 به او اهدا مي شود. اما بعد از اينکه 100 هکتار زمين به آقاي خبير واگذار مي کنند، وي دوباره در 54/10/8 نامه اي نوشت و در خواست کرد که 100 هکتار ديگر به پسرش فريدون خبير اختصاص دهند. بدين ترتيب آقاي مزين به همين سادگي زمين هاي مردم استان گلستان را غصب مي کرد و به هرکس مي خواست با قيمت ارزان واگذار مي نمود. با وجود اين مزين طي نامه اي به محمد رضا شاه از او مي خواست:
اولا در قيمت زمين هاي واگذاري به مستخدمين دربار تخفيف قائل شود.
ثانيا واگذاري املاک به نوکران و مستخدمين«ملکه پهلوي»را نيز تصويب نمايد که به هرکدام از آنها نيز 20 هکتار زمين کشاورزي اعطا نمايند.
شاه نيز آن را تصويب کرد و توسط رئيس دفترش به اطلاع مزين رساند:
تيمسار سرلشگر مزين نماينده مخصوص شاهنشاه آريا مهر در گرگان و دشت و گنبد
پيشنهاد شماره/3620 مورخ 1345/6/15 در خصوص موضوع واگذاري بيست هکتار زمين به هر يک از مستخدمين عليا حضرت ملکه پهلوي با همان شرايطي که به کارکنان و مستخدمين وزارت دربار و دفتر مخصوص شاهنشاهي واگذار گرديده، مورد تصويب پيشگاه همايوني واقع گرديد.
رئيس دفتر مخصوص شاهنشاهي
آشپزهاي دربار نيز ازاين خوان نعمت بي بهره نماندند و در خواست زمين زراعي مي کردند که در دو نوبت يک بار در سال 1344، چهار نفر و در سال 1346 شش نفر از آنان صاحب زمين شدند:
جناب آقاي هيراد رئيس محترم دفتر مخصوص شاهنشاهي
در پاسخ مرقومه 884-44/2/23 يکصد و بيست هکتار از اراضي بخش 7شمال گنبد که از بهترين اراضي مزروعي است، با ارزان ترين قيمت و بهترين شرايط براي چهار نفر آشپزهاي نظارتخانه دربار شاهنشاهي به شرح اسامي زير منظور گرديده. متمني است دستور فرماييد نامبردگان نماينده تام الاختيار خود را جهت انجام تشريفات واگذاري، به اداره املاک گنبد معرفي نمايند. در خاتمه اعلام مي دارد از مشاراليهم حتي پيش قسط هم گرفته نمي شود. ولي بايستي هکتاري صد ريال هزينه نقشه برداري و مخارج محضر را پرداخت نمايند.
1. آقاي حاج محمد مولود اصفهاني 2. آقاي مصيب اصلاني وطن
3. آقاي غلامعلي محمودي4. نصرت الله صفر قره قاني
نماينده مخصوص اعليحضرت همايون شاهنشاه در گرگان و دشت و گنبد و بجنورد -
سرلشگر مزين
و اينک سند ديگري از غارت زمين هاي کشاورزي استان گلستان توسط درباريان شاه:
آقاي يوسفيان رئيس امور تصفيه املاک باقيمانده گنبد
با ارسال رونوشت نامه مورخه 46/8/25 شش نفر آقايان مستخدمين خوراک پز مخصوص وزارت دربار شاهنشاهي که تقاضا نموده اند اسناد مالکيت اراضي آنها داده
شود با بررسي کامل به سوابق امراقدام و نتيجه را گزارش نماييد.
نماينده مخصوص شاهنشاه آريا مهر در گرگان و دشت و گنبد و بجنورد-سرلشگر
مزين
4742-46/9/29رونوشت براي اطلاع آقايان سهراب اماني، يدالله يخچالي،احمد ايران دوست، حسن نادي و دو نفر ديگر ايفا مي گردد.
همان طور که گفته شد سعي مي کردند به همه افرادي که با دربار ارتباط داشت از اين اراضي واگذار نمايند تا هيچ يک از آنان از اين خوان نعمت بي بهره نماند. از جمله آنان مي توان از خدمتگزاران کاخ اشرف پهلوي نام برد. سند زير فهرست افرادي است که دفتر اشرف پهلوي جهت واگذاري زمين به آنها، طي نامه شماره 1186 در تاريخ 1344/2/19 براي مزين ارسال شده است:
بر حسب فرموده والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي(3) پيرو نامه شماره 266-1344/2/19 اين دفتر، خواهشمند است دستور فرماييد براي 14 نفر نامبردگان ذيل:
1. آقاي محمد رهکراري2. آقاي غلامعلي امي3. آقاي اصغر ياوري 4. آقاي تقي سالکي 5.
آقاي محمد کريمي 6. آقاي محمود باغي 7. آقاي تقي ايلخاني 8. آقاي محمد دمياط 9. آقاي مسلم بهنام نيا 10. آقاي منوچهر نادري 11. آقاي محمود اکبري 12. آقاي علي عليزاده 13. آقاي محمود حصارکي 14. خانم انسيه مظفري افشار، زمين لازم در نظر گرفته شد و تحويل علي عليزاده گردد و نتيجه را هم اعلام فرمايند که به عرض برساند.
رئيس دفتر والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي-علي ايزدي (4)
علاوه بر اين افرادي نظير مليحي که از نوکران نزديک شاهپور عبدالرضا پهلوي بود نيز براي نوکران زير دست خود به تيمسار مزين، سفارش زمين کشاورزي مي کردند.
چنان که گفتيم اصلاحات ارضي به اجرا درآمد، اما نه آن گونه که شاه به مردم وعده داده بود، زيرا با اجراي آن نمي خواست ضرري به مالکان درباري و مالکان بزرگ بزند. بلکه اين امر بيشتر به ضرر خرده مالکان و زمينداران متوسط تمام شد. استثنائات زيادي به قانون اوليه افزوده شد و هرکس پول کافي و يا با مقامات عالي مملکتي ارتباط داشت، توانست از اين استثنائات استفاده کند و مرغوب ترين املاک خود را حفظ نمايد. در حالي که املاک بيساري از خرده مالکان و مالکان ضعيف غارت شد و سبب ورشکستگي و يا دلسردي آنها گرديد. (5) به همين دليل املاک بسياري از سران سياسي، نظامي و امنيتي رژيم از جمله سپهبد تيمور بختيار (6) تقسيم نشد و دست نخورده باقي ماند. سپهبد بختيار که در فاصله سال هاي 1335 تا
1340به عنوان اولين رئيس ساواک، بعد از شاه مقتدرترين مقام حکومت پهلوي محسوب مي شد، توانست با سوء استفاده از مقام و موقعيت خود ميلياردها تومان ثروت و سرمايه منقول و غير منقول را در نقاط مختلف کشور از جمله در منطقه کردکوي و بندر ترکمن تصاحب کند و به يکي از ثروتمندان خاورميانه مبدل شود. به عنوان مثال طبق گزارش ساواک مرکز، در سال 1344 تيمور بختيار صاحب چهار دانگ از زمين هاي کردکوي و 120 هکتار از املاک «انار مرز»بندر ترکمن بوده است. به همين خاطر تا وقتي او در اوج قدرت بود، املاکش مثل ساير سران رژيم از شمول قانون اصلاحات ارضي مستثني بود، ولي وقتي از مقام صدارت عزل شد وعلم مخالفت با شاه را برافراشت، به دنبال آن مأموران اصلاحات ارضي استان گلستان به شناسايي و تقسيم زمين هاي او پرداختند که اين امر سخت مورد مخالفت بختيار قرار گرفت.
براي پي بردن به وسعت و ارزش املاک بختيار در منطقه کردکوي، کافي است بدانيم در سال 1344 ارزش اجاره بهاي سالانه آن املاک مبلغ 300هزار تومان بود و اين اراضي را محمد رضا شاه قبل از برکناري وي به عنوان پاداش خوش خدمتي هايش به او اعطا کرده بود. اين در حالي بود که کشاورزان انار مرز ترکمن(بندرشاه سابق)و منطقه کردکوي به شدت
ازاين اقدام شاه و ظلم ها و قلدرمآبي هاي تيمور بختيار ناراضي وناراحت بودند ولي شرايط خفقان بار آن دوره اجازه قيام علني را به روستاييان مظلوم نمي داد، چون به رغم برکناري بختيار هنوز دوستان درباري و دولتي او به ويژه تيمسار مزين و نيروهاي امنيتي و نظامي، هرحرکت اعتراض آميزي را به شدت سرکوب مي کردند، ولي با وجود اين مقاومت کشاورزان کردکوي در مقابل زياده طلبي هاي بختيار آن قدر بالا گرفت که اجراي قانون اصلاحات ارضي را در املاک بختيار با مشکل مواجه کرد. چنان که آقاي مزين طي نامه اي در تاريخ 45/2/13 و رئيس سازمان اصلاحات ارضي گرگان در آذر 1345 به اين موضوع اذعان کرده اند. (7)

پي‌نوشت‌ها:
 

1. کارشناس ارشد مديريت آموزشي و تاريخ نگار انقلاب در استان گلستان.
2.آرشيو سابق هيئت هفت نفره واگذاري زمين گرگان.
3.اشرف پهلوي خواهر دوقلوي رضا شاه، در 4 آبان 1298، از تاج الملوک در خانواده رضاخان متولد شد. او در طول عمرش با سه نفر ازدواج رسمي داشت: علي قوام، احمد شفيق و آخرين شوهر رسمي او مهدي بوشهري بود. او نفوذ زيادي بر شخص شاه داشت. قدرت طلبي، کينه توزي، ثروت اندوزي، قماربازي، فساد اخلاقي، قاچاق مواد مخدر، و مشروب خواري از خصوصيات مفرط شخصيت اين زن محسوب مي شد. حکايت مفاسد اخلاقي او را مي توان در خاطرات پرويز راجي(سفير شاه در لندن)و کتاب خاطرات ارتشبد فردوست و ساير منابع مطالعه نمود. مفاسد او در داخل و خارج از کشور آن قدر زياد و علني بود که شهره آفاق گرديد. در واقع اشرف عياش ترين عضو خانواده دربار پهلوي محسوب مي شد. وي مسئول سازمان زنان، سرپرست هيئت نمايندگي رژيم در مجمع عمومي سازمان ملل و بسياري از مجامع بين المللي، سرپرست سازمان خدمات اجتماعي شاهنشاهي و چند مؤسسه ديگر بود. وي با فرح ديبا، همسر سوم شاه، بر سر قدرت طلبي در دربار رقابت مي کرد. بيشترين مسافرت هاي خارجي او به امريکا بود.
4.آرشيو سابق هيئت هفت نفره واگذاري زمين گرگان.
5.فردوست، همان، ص 274.
6. سپهبد تيمور بختيار در سال 1293 در يکي از ايلات بزرگ بختياري متولد شد. او اولين رئيس ساواک ايران بود و حضورش در صحنه سياسي ايران به کودتاي 28 مرداد سال 1332 باز مي گردد. تا اينکه در سال 1335 ساواک تأسيس و او به رياست آن منصوب شد. وي در مدتي کوتاه ثروتي انبوه جمع آوري کرد و علنا به فسق و فجور مي پرداخت و با سوار کردن فواحش در ماشين خود با اسکورت به ميان مردم تهران مي رفت. تصاحب زنان شوهردار و به شهادت رساندن سيد عبدالحسين واحدي از اعضاي فدائيان اسلام، بخش ديگري از جنايات اوست. بختيار در سال 1341 مورد غضب محمدرضا پهلوي قرار گرفت و به خارج از کشور رفت و پس از مدتي از طريق عراق قصد انجام تحرکاتي عليه دولت ايران داشت که در 18 مرداد 1349 توسط مأموران نفوذي ساواک در شکارگاه در جنوب عراق کشته شد. (سپهبد تيمور بختيار به روايت اسناد ساواک (تهران:وزارت اطلاعات، 1378)،ص 28).
7.خارکوهي، همان.
 

منبع: نشريه 15خرداد، شماره 18.